مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
من کویرم لب من تشنه باران علیست این لب تشنه پُرشور غزلخوان علیست این که گستردهتر از وسعت آفاق شدهست به یقین سفـره گـسترده دامان علیست مـنّت نان و نـمک نیست سر سفـره او پس خوشا آنکه در این میکده مهمان علیست آتش اشکی اگر در غزلم شعلهور است بیگمان قطرهای از درد فراوان علیست لحظهای پرتو حـسنـش ز تجلی دم زد که جهان آینـه درآینه حـیران علیست کعبه یکبار دهان را به سخن وا کردهست تا بدانـیـم کـلـید در این خـانه علیست از دم صبـح ازل نـام عـلی میخـوانـد دل که تا شام ابد دست بهدامان علیست |